سیبادو
ما را حمایت کنید
 
سیبادو

ایمان داشتن به یک نما می تواند تا جائی پیش برود که برای آن نماد قدرتها و نیروهائی را قائل شود که در عالم واقعیت فاقد آنهاست . محتوای ذهنی در اینجا اهمیتی بیش از ادراک بصری دارد .

در فرهنگ روم باستان تزئین وسیله ای است برای بدست آوردن آنچه که با سازه قابل تحصیل نبود و این فضا نبود – چنانچه در معماری مدرن هست – که نقش اصلی را بازی می کرد بلکه مطلب اصلی محتوای ذهنی بود و برای نشان دادن این مطلب استفاده از هر وسیله ای آزاد بود .

ساختمانها تا دوران باروک همیشه یک مجموعه هنری بودند .  یعنی تمامی هنرمندانی  که درایجاد ساختمان سهیم بودند سهمی برابر داشتند وتمامی رشته های هنری نیز نه تنها مهم بودند بلکه صرفنظرکردن از هریک ازآنها نیز امکان پذیر نبود .

تزئینات مربوط به آن دوره ها ، به چشم ما بی محتوا وغیرقابل فهم می آیند . به این دلیل است که ما امروزه تزئین را بصورت چیزی مستقل نگاه میکنیم وآنرا یک ” ضمیمه ” میدانیم که اگر اصلا غیر ضروری نباشد وجودش چندان ضرورتی هم ندارد .

تزئینات ساختمان امروزه مارا بیاد یک عکس آویخته شده یا یک مجسمه ی ساخته شده دریک ساختمان میاندازد. اما یک ساختمان سابقا یک مجموعه واحد بوده است که ازپی تا کوچکترین جزئیات تزئینی، شامل همه چیز می شده است و تمامی این واحد درخدمت واقعیت بخشیدن به یک ایده اصلی بوده است . طبیعی است که یک بنا درآن زمان نیز تشکیل شده بود از قسمتهایی که ازنظرسازه ای ضروری بوده اند وقسمتهایی که ازاین جنبه ضرورتی نداشته اند . اما این دو قسمت با هم ایجاد کننده کل ساختمانی بوده اند که نشانگر یک سبک بود واین سبک بدون یکی ازاین دوبخش قابل تصورنبود. البته سهم این دو قسمت درکل باهم همیشه برابر نبوده اند ونسبت آنها دردورانهای مختلف وازمنطقه ای به منطقه ای دیگرتغییرمیکرده است .

تزئینات دیگروسیله نشان دادن ارزش زیباشناختی نیست. بلکه تنها زیبایی مواد است که اهمیت دارد آدولف لوس نیز برهمین عقیده بود . فراترازاین اومعتقد بود که سازه ی  نمایان ونوع بهم پیوستن مواد نیز درزیبایی یک ساختمان عوامل تعیین کننده ای هستند .”این سازه ناب وخالص است که بایستی جایگزین فرمهای خیال پردازانه و تزئینات شکوفای ادوار و قرون گذشته بشود.” به این ترتیب لوس نظریه ی کلی معماران مدرن را در این زمینه پیش از خود آنها بیان کرده بود .
هنری راسل هیچکاک و فیلیپ جانسون در سال ۱۹۳۲ می نویسند : ” جزئیات معماری ، در معماری معاصر به نوعی دارای نقشی تزئینی است . در واقع جزئیات معماری – چنانکه امروزه تابع و یا نشا نگر سازه است – در گذشته نیز بیشرین عوامل تزئینی را عرضه می کرده است “. طرد عوامل تزئینی در زمان قبل از لوس نیز چیز کاملا جدیدی نبود . مثلا آرتور شوپنهاور فیلسوف قرن ۱۹ می گوید :” تزئینات متعلق به مجسه سازی است نه به معماری . معماری ، تزئین را تنها به عنوان یک محلقه تحمل می کند و می تواند ازآن نیز صرفنظر کند” .

مطرود داشتن تزئینات دو دلیل داشت: از یک طرف تزئینات در قرن ۱۹ به صورت چیزی تقلیدی در آمده است. مثلا به سبک کلاسیک ، گوتیک ، چینی و یا نظائر آن که مثل وصله ی ناجوری به یکی از سبکهای معماری چسبانده شده بود و به این دلیل دیگر فاقد خاصیت بیانی ای شده بود که قبلا در طول هزاران سال داشت . از طرف دیگر تغییرات صنعتی مفهوم جدیدی برای زیبائی پدید آورده بود بنام  ” زیباشناختی مهندسی ” .

تحولات قرن ۱۹ به معنی پایان دوران کار ” هنر جامع ” بود. رشته های مختلف هنری معماری ، مجسمه سازی و نقاشی هر کدام مستقل شدند و هر یک به تنهائی وجود داشتند تا آن زمان این هنرها متکی به یکدیگر بودند، به طوری که هیچ کدام بدون دیگری قادر به ادامه ی حیات نبودند. البته در دوره های مختلف ،  ، تزئینات و گاه جنبه ی ایستائی – سازه ای بنا، نقش قالب را داشته اند و در نتیجه مرکز ثقل این فعالیتها متغییر بوده است . اما در نهایت، همه ی این رشته های هنری با هم تشکیل هنر جامع را می دادند. پایان این دوران برای هنر بطور کلی پدیده ای سرنوشت ساز بود . نقش تنها نوعی از این هنرها بوده که نمی توانست به تنهائی وجود داشته باشد و تنها در داخل چهار چوب هنر جامعه بود که می توانست دارای مقامی شایسته باشد و به این دلیل در معماری مدرن محکوم به زوال شد .

در ضمن معماری مدرن نیز از تزئین بطور کامل صرفنظر نکرد، اما خالق رابطه ی جدیدی بین بنا و عوامل تزئینی شد .  در معماری مدرن زبان علائم منحصربه بیان شکل گرایانه شد. و از این طریق مقداری از اهمیت خود را از دست داد.  درداخل سبک معماری مدرن گرایش ” شورش علیه عقل گرائی ” بوجود آمد . برای دسترسی به فرمهای آزادتر دست ازاستفاده ی سرسختانه ازهندسه و تاکید بر عناصر سازنده ی  فضا برداشته شد . این مطلب باعث توسعه ی مجدد طیفی از زبان علائم شد، بار دیگر، فضای باز بیشتری، برای تعبیر شکل گرایانه بوجود آمد و در استفاده ا ز استعاره  تسهیلاتی را سبب کردند . این تحولات منجر به سبک پست مدرن شد و تزئین نیز بعنوان عملی برای مقصود یا پیامی در مجموعه ی فرایند طرح دارای اهمیت بیشتری شد و علامت بعنوان نماد یا وسیله ای برای بیان استعارات ارزش پیدا کرد .

در معماری مدرن فضا بیشترین اهمیت را دارد و این واقعیتی است که بنظر ونتوری اگر نماد گرائی توسط فرم را غیر ممکن نسازد لااقل آن را دچار مشکل می کند : ” راهی که معماری مدرن در پیش گرفته است منتهی به  فرم گرائی محض می شود . اگر چه معماری مدرن از ابتدا در صدد ادامه ی فرم گرائی نبود ولی بانی افزایش قدرت بیان آن شد . با اینکه از ابتدا مخالف هر نوع تزئینی بود و از آن جا که توان استفاده از نمادها  را نداشت سر انجام مجبور به پرستش فضای خالص شد “.  معماری مدرن هر نوع تزئین را در ساخنمان مطلوب می شمارد . از آنجا که در سبک مدرن، فضا و در پی آن فرم، دارای اولویت هستند ساختمانهای مدرن را می توان تنها علائمی بزرگ نامید که فقط دارای بعد ظاهری هستند .

ایدئولوژی پست مدرن در  ایالات متحده امریکا بوجود آمده است.  مهمترین پیروان اروپایی این سبک آلدوروسی و اوسوالدماتیاس اونگراس هستند . نظرات این دو نفر تطابق کامل با تئوری رابرت ونتوری ندارد. اما این دو نفر مخالف تنزل سطح معماری تا حد فرمال و فضایی هستند. به عکس ونتوری ، این دو معتقدند که بکارگیری تزئینات استعاره ای و نمادین، راه  صحیحی نیست وبرای تقویت محتوای معنوی ساختمان بایستی از تاکید بر فرمهای هنری در ارتباط با فرمهای اولیه و نیز سوابق تاریخی استفاده کرد تا از این راه سطح ارزشهای نمادین و استعاره ای نیز بار دیگر ترقی کنند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, توسط سیبادو